هنگامی که میلتون فریدمن از رهبران مکتب اقتصادی شیکاگو ، کتاب تاریخ عرضه پول در آمریکاه را به رشته تحریر درآورد. یقیناً با علم و آگاهی بنیان گذار تئوری شد که بعدها به مکتب پولی فریدمن مشهور شد. ولی شاید هیچگاه فکر نمیکرد که جایزه نوبل اقتصادی را با این نظریه نصیب خود کند و فراتر از آن شاید هیچگاه تصور نمی کرد که در اقصا نقاط جهان نظریه پولی اش تا این اندازه توسط دولت مردان و مردان اقتصادی دولت ها، مورد استفاده قرار گیرد. آنچنان که در حال حاضر یکی از موثر ترین اهرم های موجود در سامان بخشیدن تورم و رکود اقتصادی، سیاستهای انقباضی و انبساطی پولی است. این سیاستها در نگاهی سطحی تر در قالب کاهش و افزایش نرخ بهره بانکی نمود پیدا میکند. حالا دیگر به یمن بحرانهای اقتصادی که در سالیان اخیر گریبانگیر اقتصادهای مطرح جهان شده . و بنا به دلایل گوناگون گستردگی و پیچیدگی بحران فوق در اقتصاد ایران نماد بیشتر برای جغرافی نشینان فلات ایران دارد . دیگر نیازی نیست دانش آموخته علم اقتصاد باشی تا کارکرد نظریه فوق را بدرستی درک کنی . همگان به این موضوع آگاهی دارند که: افزایش نرخ بهره بانکی در شرایط تورمی منجر به کاهش نرخ تورم و کاهش نرخ بهره بانکی در شرایط رکود منجر به رونق اقتصادی میشود. در آغازین روزهای دولت نهم ، هنگامی که دولت تصمیم قطعی خود را مبنی بر کاهش نرخ سود بانکی از 24% به 12% به معرض قضاوت همگان خصوصاً اقتصادانان گذاشت. احدی از صاحبنظران تصورش را هم نمی کردند که ریاست جمهور وقت بدون مشورت و بدون اخذ نظریه کارشناسی این تصمیم مهم را به اجرا درآورد. هر آنچه کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی به انحای مختلف هشدارهای لازم را در اجرایی شدن این تصمیم گفتند ، نوشتند و بعضاً فریاد زنند. صدای آنها در هیاهوی بد مستی پیروزی انتخابات سال 1384 به جایی نرسید و در لابه لای شعار های پوپولیستی محو شد. هر آنچه که نمی بایست میشد ، آنچنان شد که اکنون بعد از گذشت 8 سال از اجرایی شدن آن ، تورم ورکودی که در اثر سیاست نابخردانه دامنگیر مردم شده است . سفره های خالی آنها را تحت شعاع قرار داده است. طی یکسال گذشته با افزایش نرخ سود بانکی ، شاهد مهار تورم افسارگسیخته موجود بودیم . ولی در چند روز گذشته توسط دولت تدبیر و امید بازهم شاهد اشتباه تاریخی سال 1384 هستیم .باید یادآور شد به کار گیری اهرم نرخ سود بانکی در شرایط اقتصاد ایران که دچار دو معضل تورم و رکود بصورت همزمان می باشد به مثابه چاقوی تیز دولبه است که نه تنها کمکی به جراحی اقتصادی نمیکند بلکه هر آن ممکن است ضربه ای مهلک بر پیکر اقتصاد بیمار ایران وارد کند که جبران آن مستلزم هزینه بسیار گزافی میباشد. آرامش نسبی حاکم بر بازار ارز و مسکن و همچنین مهار تورم و در مواردی حتی کاهش تورم در چند ماه اخیر حاصل افزایش بهره بانکی است. با افزایش سود بانکی سرمایه سرگردان به سمت بانکها هدایت شده . آنچنانکه به مانند سدی محکم در مقابل هجوم سیل آسای آنها عمل کرده و مانع تخریب و نا متعادل کردن بازارهای سرمایه ، مسکن و همچنین مانع از افزایش حباب گونه شاخص بورس شود. شاید اشتباه تصمیم گیرندگان اقتصادی دولت یازدهم از سردرگمی آنها در میان دو واژه رکود و تورم ناشی شده باشد ، که آنها را وادار کرده ، عجولانه بازی پر ریسک را با سود بانکی آغاز کنند . یقیناً سئوالی که توسط دانشجویان و طالبان علم اقتصاد در شرایط حال مطرح میشود این است که تئوری پولی فردیدمن در یکی از شرایط تورمی و یا رکودی کارکرد دارد . چنانچه اقتصادی مانند اقتصاد حال حاضر ایران توائماً دچار رکود و تورم باشد، چه نسخه شفا بخشی توسط اقتصادانان تجویز میشود. پاسخ به سئوال فوق منجر به بحث های مفصل تئوریک می شود ولی با پذیرش اصل کلی که مورد وثوق همگی اقتصادانان از مکاتب مختلف میشود می توان به این سئوال پاسخ داد . و آن اصل کلی است که به آن رابطه فیشر اطلاق میشود . فیشر بیان می دارد که در همه حال نرخ سود بانکی باید بیشتر از نرخ تورم باشد . به عبارتی دیگر با لحاظ کردن رابط فیشر کف نرخ بهره بانکی برای هر اقتصادی اعم از اقتصاد دچار رکود و اقتصاد مبتلابه تورم و یا اقتصادی که به طور همزمان با هر دو معضل رو به رو است مشخص و روشن میشود . بنابر این در همه حال باید نرخ سود بانکی از نرخ تورم بیشتر باشد. اگر به آمارهای بانک مرکزی توجه شود نرخ تورم فعلی در ایران برابر با 33% می باشد چنانچه روند نزولی نرخ تورم را در نظر بگیرم نرخ تورم انتظاری در آیند عددی برابر 25% میباشد. به عبارتی دیگر و با لحاظ کردن رابطه فیشر باید نرخ بهره بانکی در ایران بیشتر از 25% باشد.
داریوش