گمشده
اجتماعي
گمشده
سه شنبه 26 بهمن 1389 ساعت 10:3 | بازدید : 759 | نویسنده : داريوش | ( نظرات )

کودک بودم ، که پدر دستم را گرفت و با خود به دیاری دیگری برد . کوه ها ودشتها را در پیچ وخم جاده پشت سرگذاشتیم تا به بزرگترین شهری که تا آن زمان دیده بودم رسیدیم .

شوق دیدن ما را مجبور می کرد  تا هر روز مسیری را طی کنیم . رودخانه ، نخلستان وتماشای  پرواز پرندگان برفراز آبهاوتمام زیبائیهای حواشی آن برایم شورانگیز بود . آن روز بعد از اینکه آخرین تشعشعات خورشید دردل رودخانه گم شد . از پدر خواستم مسیر بازگشت  را به تنهایی طی کنم . امتناع کرد ، اصرار کردم تا تسلیم شد.

تنها شده بودم  ، احساس خوبی داشتم ، همه چیز برایم تازگی داشت .

آرام به راه افتادم نسیم موهایم را نوازش میداد و من سرمست از بازیگوشی های  کودکانه به خیابانی رسیدم که نشانی از بهار داشت .

هل هله و شادی  آنسوی خیابان توجهم را جلب کرد ، وارد شدم ، باغ زیبا و بزرگی بود ، ریسه های رنگارنگ تمام باغ را پوشانده بود ، میزهایی با انواع میوه ، شیرینی ، شربت و بستنی در سراسر باغ با نظم چیده شده بود.

در میان باغ نشستم ، سرم را تکان میدادم و پاهایم را با ریتم موسیقی به زمین میزدم ، دهانم از انواع خوراکی پر بود . درکی از زمان نداشتم ، روشن شدن چراغ ها تاریکی هوا را نوید میداد، ترس ورم داشت . با سرعت از باغ خارج شدم . از هیاهو و شلوغی خیابان خبری نبود ، شهر در سکوت و تاریکی فرو رفته بود خیابان برایم غریبه بود ، انگار با تاریک شدن هوا همه چیز عوض شده بود . مسیر همانی نبود که بارها دست در دست پدر ازآن عبور کرده بودم .حیران و سرگردان به هر طرف نگاه میکردم شاید نشانه ای بیابم .اضطراب و نگرانی تمام وجودم را فراگرفته بود . دوباره نگاه کردم ، شهر تهی از نشانه  شده بود .

آری گمشده بودم

خنکای عصر به سردی شب تبدیل شده بود . میلرزیدم از سردی هوا یا از ترس تنهایی، شاید از هر دو

دلم برای دستان پدر تنگ شده بود. دستان زمختی که آزارم میداد ولی گرما بخش و قوت قلبم بود .پدر کجا بود چقدر بین ما فاصله بود . از اینکه دیگر پدر را نبینم وحشت زده شده بودم  ، بی اختیار شروع به دویدن کردم  ، همه چیز در سکوت فرو رفته بود تنها صدای نفسهای به شماره افتاده ام به گوش می رسید. فقط میدویدم با تمام توانم ، به  شدت به درختی برخورد کردم ، به انتهای خیابان رسیده بودم ، تصمیمم گرفتم به نقطه ای که از پدر جدا شده بودم  بازگردم . حتم داشتم درآنجا منتظر من است . برگشتم ولی همه چیز تغییرکرده بود انگار هر چند دقیقه یکبار همه نشانه ها از بین می رفتند. ایستادم دوباره با زحمت در تاریکی نگریستم .

تمام انرژیم را در حنجره ام  جمع کردم و فریاد زدم  ، بیهوده بود ،انعکاس فریادهایم  مرا به وحشت انداخت.

دیگر توانم تمام شده بود ، پاهایم را به زحمت روی زمین میکشیدم . سرم از شدت برخورد با درخت درد میکرد و چشمانم تار میرفت .

نشستم ، صورتم از اشک چشمانم خیس شده بود.،

بازیگوشی های چند ساعت قبل جای خود را به هق هق گریه داده بود . آنقدر گریستم تا اشکهایم تمام شد  از شدت ترس و سرما در گوشه ای کز کرده بودم سر به زانو گذاشتم و غرق در افکار دور و دراز شدم ، حوادث عصر آن روز جلوی چشمانم رژه میرفت ، ایکاش هرگز به آن باغ فریبنده نرفته بودم .

صدای ظریفی سکوت درونم را شکست ، سر بلندکردم ، دستش را بسویم دراز کرد.

دستم را به او دادم ، دیگر از سردی هوا خبری نبود ، سرم درد نمیکرد ، تاریکی بساط خود را برچید ، شبح ها مانند حباب یکی یکی ترکیدند ، نشانه ها همگی ظاهر شدند ،و راه دوباره خودنمایی کرد. درحالی که با امتداد نگاهم سفیر روشنایی را بدرقه میکردم ، به خود بالیدم که اینچنین گمشدنی را تجربه کرده ام .

حالا هر وقت به جاده مینگرم ناخودآگاه به یاد رودخانه و پرواز پرندگان میافتم که با رقص خود بردل آسمان حک میکنند، گم شدن، برای پیدا شدن

  داریوش

 



|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آسمان آگاهي و آدرس aflak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 233
:: کل نظرات : 97

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 17
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 122
:: بازدید ماه : 1018
:: بازدید سال : 3789
:: بازدید کلی : 58313